بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
هیچ داری از دل مهدی خبر؟ گریه های هرشبش را تا سحر؟
اوکه ارباب تمام عالم است من بمیرم سر به زانوی غم است
شیعیان مهدی غریب وبی کس است جان مولا معصیت دیگر بس است
شیعیان بس نیست غفلتهایمان؟؟!!!! غربت و تنهایی مولایمان؟؟!!!
ما عبید و عبد دنیا گشته ایم غافل از مهدی زهرا گشته ایم
بسم الله الرحمن الرحیم
چند باری به حوزهتان رفت و آمد داشتهام، به یمن درس خواندن برادرم در حوزه شما پای من هم باز شده است به این حوزهای که حالا یک شهید هم دارد و خوش به حال کسی که در این حوزه درس بخواند، حوزه امام خمینی(ره) تهران. این حوزه نفسهای «تو» را در خود دارد. نفسهای یک «شهید».
میدانی علی آقا به این فکر میکنم که برخی از ما چه فایدهای میتوانیم داشته باشیم؟ به اینکه کجا یک حرفی زدیم یک چیزی گفتیم یک عملی انجام دادیم که نشان دهد رگ گردنمان برای «تو» و مظلومیتت درست بیرون زده است؟! به اینکه کجا یک حرکتی کردیم که نشان از عمل داشته باشد و نه حرف زدن؟
و البته که باید قوه قضائیه با رعایت شرایط قانونی پرونده «تو» را دوباره به جریان بیندازد. و واقعا و از ته دل وای بر بیمارستانهایی که میتوانستند و درمان «تو» را قبول نکردند. و باید که دادگاه و همه مسئولان ذیربط پاسخگوی زجر و خون به ناحق ریخته «تو» باشند و… اما…
در همین یک روز گذشته، یک روز نه همین چند ساعت گذشته، حتی چند ساعت هم نه در همین دقائق گذشته، در کنار ما، در پیش روی ما، در جلوی چشمانِ همین مایی که رگ گردمان برای ولایت و شهداء و مظلومیت «تو» و امثالت بیرون میزند، منکری اتفاق افتاده است یا نه؟ میتوانستیم به معروفی امر کنیم یا نه؟
مگر نه این است که میان واجبات و محرمات خدا فرقی نیست و نؤمن ببعض و نکفر ببعض نباید بود؟ چرا رگ گردنمان برای اطاعت از امر ولی در فلان مسئله سیاسی و سیاست خارجی میزند بیرون اما همین ولی بارها و بارها به ما برای امر به معروف و نهی از منکر دستور داده است و ما عمل نکردهایم و رگ گردنی هم بیرون نزده است! چه فرقی است میان عمل نکردن به فرمان رهبر و خون کردنِ دلش در مسئلهای سیاسی و در مسئلهای فرهنگی و دینی مثل امر به معروف و نهی از منکر؟!
«تو» و روح بلندت از چه بیشتر زجر میکشید؟ از اینکه برخی مدعیان عامل به دستورات خدا و رهبر نیستند و امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند یا از اینکه چرا فلان دستگاه در جریان شهادت «تو» اینگونه عمل کرده است؟!
و البته که وظیفه ماست پیگیر خون به ناحق ریختهات باشیم اما میدانی علی آقا راستش این است که از دیگرانی که ادعای شهداء و ولایت و… ندارند که توقعی نیست! توقع از ماست که مدعی هستیم و جانم فدای رهبر میگوییم و جانم فدای اسلام، اما حتی حاضر نیستیم زبانمان را برای امر ولی و اسلام و واجبی مثل امر به معروف و نهی از منکر هزینه کنیم! «تو» خونت را برای اسلام و امر مولایت میدهی و ادعایی هم نداری و برخی از ما پر از ادعاییم و فقط ادعا!
واقعا فرق یک درخت در بیابانهای کویر لوت با برخی از ما چیست؟! فرق یک ماهی مرده در حاشیه دریای خزر با برخی از مایی که داد و هوار میکنیم چیست؟ فرق یک کُنارِ گندیدهی زیر درخت سدر، افتاده در اطراف کازرون شیراز با برخی از ما که رگ گردنمان میزند بیرون چیست؟ فرق برخی از ما با سیب زمینی چیست؟!
سرم را بالا میآورم. نگاه میکنم به آیههایی که آن بالا منتظر خوانده شدن هستند و هر روز خودشان را نشانم میدهند. سوره عصر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
فارنت: اخیراً در یک مصاحبه دیگر پیرامون پرونده جنجالی سامسونگ و اپل، یکی از مهندسان اپل توضیح میدهد که چگونه پروژهای به نام Purple در این شرکت نهایتاً منجر به تولید اولین آیفون در سال ۲۰۰۷ شد.
«گِرِگ کریستی” در گفتگو با وال استریت ژورنال فاش کرد که یک پروژه پنهانی در اپل به نام پروژه ارغوان که از سال ۲۰۰۵ کلید خورد نهایتاً به تولید آیفون منجر شد. به گفته کریستی استیو جابز از سالها پیش چنین ایدهای را در سر می پروراند و ایدهها و طرحهای بسیار بزرگی در نظر داشت. پس از مدتی یک گروه بسیار کوچک از مهندسان و طراحان اپل یک گوشی لمسی با فناوری سوایپ برای آنلاک، بدون کیبرد فیزیکی و با تمامی قابلیتهای پخش آهنگ آیپاد ساختند. سپس تستهای نرمافزاری روی این صفحهلمسی پلاستیکی انجام شد و آن را به یک مک دسکتاپ متصل کرده تا یک پردازنده موبایلی را شبیهسازی کنند.
کریستی به دستور جابز هر ماه دو بار نتایج کار این گروه را برای استیو جابز ارائه میکرد و پس از یک ماراتون دو و نیم ساله بالاخره جابز تقریباً در مورد تمامی جزئیات آیفون راضی و خشنود شد. این تغییرات البته حتی شش ماه پیش از رونمایی رسمی آیفون در سال ۲۰۰۷ و عرضه آن به بازار نیز متوقف نشد و استیو جابز کماکان بر روی نکات ریزی در رابط کاربری مانند دو قسمت شدن صفحه برای نمایش پیام و لیست پیامها با تیم طراحان مخالفت میکرد.
اپل معمولاً چنین اطلاعاتی را در حالت عادی فاش نمیکند اما در دعوای حقوقی جدید علیه سامسونگ در مورد نقض حق اختراعها یا همان پتنتها این مسائل برای اثبات ادعاهای اپل مطرح شده است.